شاعر : فراهی کاشانی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل
شیعیان فردا حسین بییارویاور میشودخونجگر زینب زداغ شش برادرمیشود ازبرای جـرعۀ آبی بهشـط خـونجدا ازبدن دست ابوالفـضل دلاورمیشود
بر سر دست حسین ازتیر ظلم حرمله پاره حلق نازکشیرخواره اصغرمیشود حضرت نجمه نمیداند که فردا قاسمش ازجفای کوفیان صدپاره پیکرمیشود شش برادرباشد این شب زینب وکلثوم راپیکرهر یک به خون فردا شناور میشود شمر ملعون از جفا سازد جدا رأس حسیننوحهگر زین ماجرا زهرای اطهر میشود پیـکـر فـرزند پیـغـمـبر فـتَـد درآفـتاب سایبانش نیزه و شمشیر وخنجرمیشود خـیـمۀ آل عـلی درموج آتش شعـلهور ازجـفـای ابن سعد شـوم کـافرمیشود
میشود آل علی فـردا اسـیر ودستگیر بسته برزنجیر کین سجاد مضطرمیشود